استوری تلینگ چیست؟ معرفی، ویژگیها و مراحل انجام
به گزارش کارمادیو، استوری تلینگ یک هنر بوده و درست همانند هر هنری دیگر، اجرای درست آن نیازمند داشتن خلاقیت، مهارت و تمرین میباشد. داستان سرایی نقش مهمی در مارکتینگ و تولید محتوا داشته و فاکتوری است که برندهای موفق را از کسبوکارهای معمولی جدا کرده و به جای کاربرانی که تنها یک بار از شما خرید میکنند، مشتریان ثابتی را به شما میدهد که همواره به شما وفادار خواهند بود.
استوری تلینگ ابزاری مهم برای تمام افراد فعال در حوزه دیجیتال مارکتینگ در نظر گرفته شده و به عنوان یکی از رکنهای اساسی بازاریابی درونگرا شناخته میشود.
در مقاله امروز از کارمادیو، تصمیم گرفتهایم شما را با تکنیک داستان سرایی آشنا کرده و راهکارهایی را در اختیار شما قرار دهیم که به واسطه آنها بتوانید از این تکنیک در جهت توسعه برند خود استفاده کنید.
استوری تلینگ چیست؟
استوری تلینگ (storytelling)، به کانسپتی نسبت داده میشود که در آن شما از کلمات برای ساختن دنیایی جدید در ذهن خواننده، بیننده و یا شنونده استفاده میکنید. این تکنیک احساسات مخاطبان را تحریک کرده و با استفاده از آن میتوان آنها را تشویق کرد تا ایدهای را قبول کرده یا این که یک تسک خاص را انجام دهند.
به عنوان مثال، میتوان از این تکنیک در نگارش مقالات و یا حتی تیزرهای تبلیغاتی استفاده کرده، محصولی یا خدماتی مشخص را در قالب آن به مخاطبان معرفی کنید و در نهایت به آنها پیشنهاد دهید تا در صورت نیاز، از خدمات یا محصولات شما استفاده کنند.
هنر داستان سرایی
مطالعات نشان دادهاند که از زمانی که زبان توسط انسانها به وجود آمده است؛ داستان سرایی همواره به عنوان روشی استفاده شده است که وسیله آن افراد میتوانستند باورها و ارزشهای خود را با سایر افراد به اشتراک بگذارند. جالب است بدانید؛ برخی از داستانهایی که امروزه مادربزرگها یا پدربزرگهایمان برای ما تعریف میکنند؛ قدمتی طولانی داشته و ریشه در هزاران سال قبل دارند.
تمام افراد و یا حتی کسبوکارهای فعال در بازار داستان خود را دارند؛ اما هر کسی نمیتواند آن را به خوبی بیان کند. تکنیک استوری تلینگ ابزاری است که به شما کمک میکند تا یک داستان ساده را به ماجرایی جذاب تبدیل کرده و در لایههای مختلف آن، هدف و خواسته خود را برای کاربران تشریح کنید.
چرا استوری تلینگ مهم است؟
فروش، آموزش و ایجاد فضایی جذاب برای کاربران، معمولاً به عنوان اهداف اصلی داستان سرایی در نظر گرفته میشوند. اما چرا ما به جای این که از پاورپوینتهای داده محور و یا لیستهای کلیدی استفاده کنیم، تکنیک استوری تلینگ را برای رسیدن به این اهداف انتخاب میکنیم؟ چگونه داستانها میتوانند راهی برای ایجاد تعامل با مخاطبان و افزایش فروش را برای ما باز کنند؟
1. استوری تلینگ مفاهیم پیچیده را ساده میکند
قبول داشته باشیم یا نه؛ امروزه درک یک سری از ایدهها و یا پیشنهادهای تازه برای برخی از افراد گیجکننده بوده و ممکن است حتی مقداری چالش برانگیز نیز به نظر برسد. در این میان داستان سرایی گزینهای است که میتواند به عنوان یک راهحل برای این مشکل در نظر گرفته شود.
زمانی را به خاطر آورید که معلم دوران کودکی شما برای درک بهتر مباحث درسی، مثالهایی از زندگی روزمره افراد را برای شما آوردهاند؛ یا به مواقعی فکر کنید که در حال خواندن یک مقاله، نویسنده برای درک بهتر موضوع مثالهایی از داستان برندهای مختلف را برای شما عنوان کرده است.
داستانها به ما کمک میکنند مفاهیم کلیدی پیچیده را ساده کرده و آنها را به بهترین شکل ممکن در اختیار مخاطبان خود قرار دهیم.
شرکت اپل را در نظر بگیرید. اگر این غول بزرگ تکنولوژی سعی میکرد ارزش خرید محصولاتی همچون آیفون و یا مک بوک را با برگزار کردن کنفرانسهای طولانی که در آنها از اطلاعات و اصلاحات کلیدی و تخصصی استفاده شدهاند برای کاربران بیان کند؛ احتمالاً به عنوان یکی از سودآورترین شرکتهای دنیا در سال 2023 در نظر گرفته نمیشد.
اما این شرکت همواره در هر سری از معرفی محصولات جدید خود، احساسات کاربران (و نه منطق آنها) را تحریک کرده و سعی میکند با ترسیم حس استفاده کردن از محصولات خود، مزیتهای آنها را به شکل سادهای برای کاربران تشریح کند.
2. داستانها پل ارتباطی شما با کاربران در هر شرایطی هستند
در طول تاریخ افراد همواره از داستانها برای ترویج همکاری اجتماعی و تأثیرگذاری بر روی یکدیگر استفاده کردهاند. همچنین ثابت شده است که استفاده از داستان میتوانند بخشهای بیشتری از مغز را نسبت به دیتا درگیر کند.
علاوه بر این، مدارک علمی وجود دارند که ثابت میکنند داستانها میتوانند رفتار ما را نیز تغییر دهند؛ چراکه به میزان زیادی احساسات ما را تحریک میکنند. با توجه به این موضوع، باید عنوان کنیم که اگر توانایی خوبی در استوری تلینگ دارید، این امکان برای شما وجود دارد تا رفتار کاربران نسبت به برند خود را به گونهای تغییر دهید که به مشتریان وفادار شما تبدیل شوند.
داستانها الهام بخش و انگیزه دهنده هستند
وقتی که یک برند به صورت کاملاً شفاف و البته ساده پیام خود را به مخاطبان خود منتقل میکند؛ شرایطی به وجود میآید که در آن افراد تمایل بیشتری برای تعامل با آن برند و خرید دارند.
تحریک احساسات مشتریان مهمترین ابزار تکنیک استوری تلینگ میباشد که به وسیله آن انگیزه کافی برای انجام دادن یک کار را به مخاطبان داده و آنها را تشویق میکند تا در جهت اهداف تعیین شده شما عمل کنند.
داستانها همچنین با ایجاد روایتی در مورد محصولات، خدمات و یا حتی برند شما، وفاداری مشتریان را نیز افزایش داده و باعث میشود تا آنها نه تنها از میان انبوهی از فروشندگان شما را انتخاب کنند، بلکه کسبوکار شما را به دوستان و آشنایان خود نیز معرفی خواهند کرد.
یک داستان خوب چه ویژگیهایی دارد؟
هر داستانی با توجه به ماهیت و پرسونای مخاطبان خود، میتواند فاکتورهای مختلفی داشته باشد که بیانکننده جذاب بودن آن داستان هستند؛ اما در این میان یک سری فاکتورهای کلی نیز وجود دارند که تمام داستانهای خلاقانه از آن بهرهمند میباشند. معمولاً یک داستان خوب، داستانی است که:
- سرگرم کننده باشد: یک داستان خوب همواره برای کاربران جذاب بوده و اشتیاق پی بردن به بخشهای بعدی داستان را در آنها زنده نگه میدارد.
- آموزنده باشد: داستانهای خوب آنهایی هستند که حس کنجکاوی کاربران را تحریک کرده و چیزی برای اضافه کردن به دانش آنها داشته باشند.
- سازماندهی شده باشد: داستانی خوب است که دارای معماری مناسبی بوده و پیام اصلی مطلب را به کاربران منتقل میکند و البته به آنها کمک میکند تا به خوبی این پیام را دریافت کنند.
- خاطرهانگیز باشد: فارغ از این که یک داستان الهامبخش بوده یا از طنز در آن استفاده شده باشد، باید خاطرهانگیز بوده و در ذهن مخاطبان ماندگار شود.
چگونه یک داستان خوب تعریف کنیم؟
اما برای این که بتوانید به خوب از قدرت تکنیک استوری تلینگ بهرهمند شوید، نیاز دارید تا با اجزای اصلی تشکیل دهنده یک داستان آشنا شده و آنها را به گونهای طراحی کنید که در نهایت داستان شما تأثیر خوبی بر روی مخاطبان بگذارد.
1. شخصیتها (Characters)
شخصیتها یکی از اجزای مهم هر داستانی هستند که به عنوان پل ارتباطی مخاطبان با داستان در نظر گرفته میشوند. هر داستانی میتواند دارای چند شخصیت بوده یا این که تنها یک شخصیت داشته باشد که از آن با نام قهرمان داستان یا پروتاگونیست (protagonist) یاد میشود.
شخصیت داستان فاکتوری است که مخاطب، داستان و راوی آن را به یکدیگر متصل میکند. اگر طراحی داستان شما به گونهای باشد که در آن مخاطب بتواند خود را جای شخصیتها بگذارد؛ باید به شما بگویم که داستان خوبی را طراحی کرده و به میزان زیادی شانس اقدام به Call To Actionهایی که در داستان برای کاربر طراحی کردهاید را افزایش دادهاید.
2. کشمکش (Conflict)
در یک داستان، کشمکش گزینهای است که شخصیت به وسیله آن میتواند از چالشها عبور کرده یا یک مشکل را حل کند. کانفلیکت احساسات مخاطبان شما را برانگیخته و این امکان را برای آنها فراهم میکند تا با تجربه مشابهی در رابطه با موضوع داستان تعامل برقرار کنند.
در یک حالت کلی داستان شما زمانی تأثیرگذار خواهد بود که کشمکش را مطرح کرده و به خوبی بتوانید راه حل مناسبی برای برطرف کردن آن به مخاطب دهید.
3. گره گشایی (Resolution)
گره گشایی در واقع همان راهحلی است که کانفیلکت را برطرف میکند. تکنیک گره گشایی در داستان باید به گونهای به کار گرفته شود که به شخصیتها و کشمکش جان دهد. این تکنیک معمولاً در بخشهای پایانی داستان و پس از نقطه اوج آن مورد استفاده قرار میگیرد.
در گره گشایی سعی کنید به خوبی چالشی که شخصیت با آن روبرو شده است را برطرف کرده و در نهایت کاربر را با یک دکمه تشویق به اقدام (CTA) خلاقانه، دعوت به انجام کاری کنید که مدنظر شماست. اگر به تازگی شروع به استفاده از تکنیک استوری تلینگ کردهاید، احتمالاً مواردی در این بخش وجود داشته باشند که بخواهید آنها را یاد بگیرید.
4. ساختار (Structure)
پلات (plot) یکی دیگر از اجزای مهم یک داستان بوده و به عنوان ساختار آن در نظر گرفته میشود.
داستان شما میتواند نگارش عالی و حتی شخصیتهای خلاقانهای داشته باشد؛ اما اگر نتوانید یک جریان طبیعی از اتفاقها را در داستان خود پیاده کنید، مخاطبان سردرگم شده و احتمالاً از پرداختن به ادامه داستان خودداری خواهند کرد.
به عنوان مثال، تصور کنید که شما مدیر یک آژانس هواپیمایی بوده و قصد دارید از تکنیک استوری تلینگ برای افزایش فروش بلیتهای پروازهای داخلی خود استفاده کنید. در چنین شرایطی اگر قصد لینک دادن به لندینگ مربوط را دارید، باید بخشهای مختلف آن را در داستان آورده و دقیقاً توضیح دهید که کاربران برای سفارش بلیت پرواز داخلی باید چه مراحلی را انجام دهند.
5. صحنه (Setting)
صحنه چیزی بیش از محلی است که داستان در آن شکل میگیرد. به وسیله آن شما میتوانید:
- ارزشها و اهداف شخصیتها را به مخاطبان منتقل کنید.
- لحن مکالمات را تغییر دهید.
- به جای بیان موضوع، از طریق نشان دادن مطلب را به مخاطب منتقل کنید.
به عنوان مثال تصور کنید که شما کمپین تبلیغاتی را طراحی کردهاید که در آن دو شخصیت وجود دارند. یکی از آنها استارتاپ نوپا خود را راهاندازی کرده است و دیگری برای شرکتی بزرگ کار میکند.
در چه زمانی این دو کاراکتر باید با یکدیگر ملاقات کنند که بیشترین تأثیر بر روی مخاطب گذاشته شود؟ چگونه محل ملاقات این دو شخصیت میتواند بر روی نحوه شکل گرفتن مکالمه آنها تأثیر بگذارد؟ تمام این موارد سؤالهایی هستند که به واسطه صحنه داستان، میتوانیم به آنها پاسخ دهیم.
فرآیند استوری تلینگ
در ابتدای این مقاله از کارمادیو، عنوان کردیم که خلاقیت و مهارت به عنوان دو فاکتور بسیار مهم در طراحی داستانهای جذاب در نظر گرفته میشوند. اما در این موضوع، به فاکتور سوم تمرین نیز اشاره کردیم که اگر از دو مود قبلی مهمتر نباشد؛ اهمیت کمتری هم ندارد.
تمرین طراحی یک داستان جذاب به مجموعهای از قدمها نسبت داده میشود که ما از آنها با نام فرآیند استوری تلینگ یا داستان سرایی یاد میکنیم. در ادامه این مقاله این قدمها را زیر ذرهبین برده و آنها را بررسی میکنیم.
1. مخاطبان خود را شناسایی کنید
چه افرادی به داستان شما علاقه هستند؟ کدام گروهها از مخاطبان تمایل دارند تا با محتوای شما تعامل برقرار کنند؟ شناسایی مخاطبان هدف داستان این امکان را به شما میدهد تا محتوای خود را در اختیار افرادی قرار دهید که احتمالاً به موضوع آن علاقهمند بوده و تمایلی برای برقراری تعامل با آن دارند.
قبل از هر کاری و پیش از این که شروع به طراحی استراتژی خود کنید، زمانی را صرف پیدا کردن کاربران هدف خود کرده تا بهترین بازخورد را از انتشار داستان خود دریافت کنید. علاوه بر این موضوع، شناسایی مخاطبان هدف به شما کمک میکند تا پایههای داستان را از همان اول درست طرح ریزی کرده و متناسب با علایق کاربران خود پیش بروید.
2. پیام اصلی خود را مشخص کنید
تعریف پیام اصلی داستان، یکی از مهمترین اقدامات در تکنیک استوری تلینگ میباشد. آیا هدف از طراحی داستان فروش محصول و یا خدمات به کاربران است یا این که میخواهید تعامل آنها با برند خود را افزایش دهید؟
هدف از ساخت این داستان چیست؟ در این مورد پیشنهاد ما به شما این است که پیام داستان خود را نهایتاً در 10 کلمه خلاصه کنید. اگر نمیتوانید این کار را کنید؛ احتمالا داستان شما پیام اصلی در ساختار خود ندارد.
3. تصمیم بگیرید چه نوع داستانی را میخواهید تعریف کنید
باید توجه داشته باشید که تمام داستانها مثل یکدیگر بر روی مخاطبان تأثیر نمیگذارند. به همین منظور، برای این که نوع داستان خود را مشخص کنید؛ به این سؤال پاسخ دهید که دوست دارید چگونه کاربران به داستان شما واکنش نشان دهند.
فهمیدن این نکته به شما کمک میکند تا مسیر و استراتژی داستان سرایی را به گونهای پیش ببرید که در نهایت هدف و پیام اصلی داستان شما به مخاطبان منتقل شود.
انواع مختلفی از داستانها وجود دارند که میتوانید از آنها در تکنیک استوری تلینگ استفاده کرده و به وسیله آنها پیام خود را به کاربران منتقل کنید. اما مهمترین مباحثی که میتوانید در رابطه با آنها با کاربران خود صحبت کنید به شرح زیر هستند:
- تشریح داستان و سرگذشت برند
- انتقال ارزشها و اولویتهای کسبوکار
- اطلاع رسانی و یا آموزش به کاربران
- دعوت کاربران به تکمیل تسکی خاص
4. دکمه تشویق به اقدام (CTA یا Call To Action) خود را طراحی کنید
هدف و (Call To Action (CTA داستان شبیه به یکدیگر هستند؛ اما دکمه تشویق به اقدام مسیری است که باعث تیک خوردن اهداف تعیین شده شما میشوند.
دقیقاً مشخص کنید که دوست دارید کاربران پس از پایان داستان چه کاری انجام دهند؟ آیا تمایل دارید در خبرنامه ایمیلی شما ثبت نام کنند یا این که میخواهید محصول و یا خدماتی را به آنها بفروشید؟
به عنوان مثال اگر هدف داستان شما این است که تعامل آنها با کاربران را افزایش دهید؛ CTA شما میتواند جمله “اگر این مطلب را دوست داشتید؛ آن را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید” باشد.
5. قالب محتوایی خود را انتخاب کنید
داستانها میتوانند در قالبهای مختلفی طراحی شوند. برخی اوقات کاربران ترجیح میدهند داستان شما را مطالعه کنند. در چنین شرایطی ما از محتواهایی همچون مقالات وبلاگ استفاده میکنیم. در شرایط دیگری نیز انتخاب کاربران این است که به داستان شما گوش دهند یا این که آن را ببینند. پادکستها و محتواهای ویدئویی در چنین شرایطی برای ما کاربرد دارند.
انتخاب این که کدام یک از این قالبها برای تأثیرگذاری بهتر مناسبتر هستند؛ بسته به فاکتورهایی همچون علایق کاربران و منابعی همچون بودجه میتواند متفاوت باشد.
- محتوای نوشتاری: کتابها، مقالات و یا هر نوع محتوایی که متن بخش عمده آن را شکل دهد در این دسته قرار میگیرند. تولید این مدل از محتواها بسیار بهصرفهتر از سایر گزینهها میباشد؛ چراکه برای تولید آنها تنها به مهارت نوشتن و رعایت نکاتی نیاز دارید که در بخشهای قبلی این مقاله به آنها اشاره کردیم.
- محتوای صوتی: داستانهایی که در این قالب تولید میشوند؛ معمولاً در فرمهایی همچون پادکستها در اختیار کاربران قرار میگیرند. برای استفاده از این قالب، علاوه بر نکاتی که پیشتر به آنها اشاره کردیم؛ به مهارتهای گویندگی نیز نیاز دارید.
- محتوای ویدئویی: آیا تا به حال ویدئوهای Ted را دیدهاید؟ این ویدئوها مثالهایی خوبی در این دسته هستند که در آن کاربران در فرم ویدئو از تکنیک استوری تلینگ برای انتقال پیام خود به مخاطبان استفاده میکنند. این روش از گزینههای قبلی مقداری پیچیدهتر بوده و برای اجرای درست آن، علاوه بر مهارتهای ذکر شده، شما نیاز دارید تا ارتباط چشمی مناسبی نیز با کاربران برقرار کرده تا به خوبی بتوانید احساسات آنها را تحریک کنید.
6. استراتژی داستان خود را طراحی کنید
اکنون پیام داستان و Call To Action آن را مشخص کنید. وقت آن رسیده است تا ساختار داستان خود را نیز مشخص کنید.
فارغ از این موضوع که چه نوع داستانی را انتخاب کرده و یا این که تصمیم بگیرید آن را در چه قالبی منتشر کنید. مهم است که یک ساختار منظم برای ارائه بخشهای مختلف آن، از مقدمه گرفته تا تشویق به اقدام داشته باشید.
7. داستان خود را نوسته و آن را منتشر کنید
در نهایت به عنوان قدم آخر، باید داستان خود را به رشته تحریر در آورده و سپس آن را منتشر کنید. این بخش از پروسه استوری تلینگ، قسمت مورد علاقه بسیاری از افراد میباشد. توجه داشته باشید که نوشتن داستان تنها به فرم محتواهای نوشتاری نسبت داده نشده و شما برای محتواهای صوتی و ویدئویی نیز نیاز دارید تا اسکریپت داستان خود را در ابتدا نوشته و سپس به فرم موردنظر در آورید.
نهایتاً میتوانید داستان خود را در پلتفرمهای موردنظر منتشر کنید. مقالات وبسایت، رسانههای اجتماعی همچون اینستاگرام، توییتر و یا کست باکس از گزینههایی هستند که در این مورد میتوانید از آنها استفاده کنید.
نمونههای موفق استفاده از تکنیک استوری تلینگ
همانطور که بارها به آن اشاره کردیم؛ امروزه استوری تلینگ به عنوان یکی از بهترین گزینههای مارکتینگ برای جلب توجه افراد میباشد. برندهای مختلف نیز از این موضوع آگاه بوده و سعی میکنند از این تکنیک برای تأثیرگذاری بر روی مخاطبان خود استفاده کنند.
نمونههای موفق کمپین استوری تلینگ
در ادامه این مقاله به بررسی 2 نمونه کمپین استوری تلینگ خلاقانه از برندهای بزرگ میپردازیم:
دیزنی
به عنوان برندی که ماهیت وجودی آن درآمیخته با خلق داستان است؛ دیزنی به خوبی توانسته در تبلیغ دیزنی لند پاریس خود به خوبی از تکنیک استوری تلینگ استفاده کند.
داستان این تبلیغ بدین شرح است که در آن جوجه اردکی یک کتاب از شخصیت کارتونی دانلد داک را پیدا کرده و به شدت به قهرمان جدید خود علاقهمند میشود. در این میان اما به دلیل شرایط جوی نامناسب، خانواده این جوجه اردک مجبور به ترک آن محل شده و شخصیت اصلی داستان نیز مجبور به رها کردن کتاب محبوب خود میشود.
در ادامه داستان خانواده اردکها مجبور میشوند یک شب سرد را در شرایط نامطلوب تحمل کرده و ناگهان پس از طلوع خورشید؛ جوجه اردک همراه با خانواده خود سر از دیزنی لند پاریس در میآورند. جایی که در آن دانلد داک منتظر جوجه اردک بوده و استقبال گرمی از آن میکند.
در این کمپین دیزنی در کنار این که توانسته مخاطبان خود را سرگرم کنند؛ به خوبی توانسته توجه آنها را جلب کرده و از آنها دعوت کند تا به دیزنی لند پاریس سفر کنند.
Airbnb
در این کمیپین تبلیغاتی، Airbnb داستان مسافری را تعریف میکند که در خیالات خود همیشه فکر میکرد تنها یک پاریس وجود دارد. پاریسی که مملو از موزههای مختلف و هنر است. اما در ادامه داستان که پیش میرویم؛ با تجربههای متفاوتی از این مسافر روبرو میشویم که مربوط به گشتوگذار در خیابانهای این شهر و کشف ابعاد دیگری از آن میشود.
داستانی که Airbnb در اینجا برای ما تعریف میکند؛ تجربهای است که ممکن است برای هر فردی رخ دهد؛ بنابراین بدین وسیله مخاطب میتواند خود را جای شخصیت داستان گذاشته و با داستان تعامل احساسی برقرار کند. در آخر این داستان نیز برند از یک CTA خلاقانه استفاده کرده است. جایی که در آن به مخاطبان میگوید:
به راحتی در میلیونها خانه در سرتاسر دنیا سکونت داشته باشید. این جمله بسیار ساده بوده و از هماهنگی بالایی با داستان برخوردار است.
سخن آخر
اجازه دهید جملهای که در ابتدای این مقاله از کارمادیو، عنوان کردیم را یک بار دیگر تکرار کنم. استوری تلینگ یک هنر است و این قابلیت را دارد تا به مقدار قابل توجهی نظر مخاطبان را به برند شما جلب کند. داستان سرایی در سطوح عمیقی کاربران را درگیر کرده و احساست آنها را برمیانگیزد.
در این مقاله سعی کردیم یک راهنمای جامع از این تکنیک را در اختیار شما قرار داده و همچنین راهکارهایی را به شما معرفی کنیم که به واسطه آنها بتوانید به خوبی بر روی مخاطبان خود تاثیر بگذارید. چنانچه تجربه جالبی در استفاده از این تکنیک دارید؛ خوشحال میشویم آن را با کارمادیو و مخاطبان ما به اشتراک بگذارید.